English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 82 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to the very least U تا کمترین [دست کم ]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
elegant U یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
minimum U کمترین
low tide U کمترین حد
machine U کامپیوتری که حاوی کمترین کد ROM است تا سیستم را ازدیسک راه اندازی کند. هر زبان مورد نیاز باید جداگانه بار شود
machine U کمترین دوره زمانی CPU برای اجرای یک دستور
machined U کامپیوتری که حاوی کمترین کد ROM است تا سیستم را ازدیسک راه اندازی کند. هر زبان مورد نیاز باید جداگانه بار شود
machined U کمترین دوره زمانی CPU برای اجرای یک دستور
machines U کامپیوتری که حاوی کمترین کد ROM است تا سیستم را ازدیسک راه اندازی کند. هر زبان مورد نیاز باید جداگانه بار شود
machines U کمترین دوره زمانی CPU برای اجرای یک دستور
power U حداکثر تلاش در کمترین زمان
powered U حداکثر تلاش در کمترین زمان
powering U حداکثر تلاش در کمترین زمان
powers U حداکثر تلاش در کمترین زمان
rock bottom U کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
rock-bottom U کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
sensitivities U کمترین توان سیگنال درییافتی که برای گیرنده برای تشخیص سیگنال لازم است
sensitivity U کمترین توان سیگنال درییافتی که برای گیرنده برای تشخیص سیگنال لازم است
LSD U رقمی که محل سمت راست عدد را اشغال میکند و کمترین توان را دارد
LSD U Digit Significant Least رقم با کمترین ارزش
clean U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleaned U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleanest U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleans U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
compact U کمترین تعداد دستورات برنامه لازم برای یک کار
compacted U کمترین تعداد دستورات برنامه لازم برای یک کار
compacting U کمترین تعداد دستورات برنامه لازم برای یک کار
compacts U کمترین تعداد دستورات برنامه لازم برای یک کار
normalization U را در محل با کمترین ارزش می افزاید
range U مجموعه مقادیرممکن بین بیشترین حد و کمترین حد
ranged U مجموعه مقادیرممکن بین بیشترین حد و کمترین حد
ranges U مجموعه مقادیرممکن بین بیشترین حد و کمترین حد
least U کمترین
minim U ذره کمترین
minims U ذره کمترین
span U مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد
spanned U مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد
spanning U مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد
spans U مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد
mode U عملیات ریاضی اعشاری که در آن عددی غیر از صفر به عدد با کمترین ارزش اضافه میشود در حین نرمال سازی عدد اعشاری
modes U عملیات ریاضی اعشاری که در آن عددی غیر از صفر به عدد با کمترین ارزش اضافه میشود در حین نرمال سازی عدد اعشاری
absolute system of units سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند
auctioneering device U وسیلهای که بیشترین یا کمترین سیگنال را از تعدادی سیگنال ورودی انتخاب میکند
bottom price U کمترین قیمت
clearance volume U کمترین حجم سیلندر هنگامیکه پیستون در نقطه مرگ بالاقرار دارد
crest clearing graph U نمودار تعیین کمترین درجه مربوط به حاشیه امنیت مانع
elegant programming U نوشتن برنامه ساخت یافته با استفاده از کمترین تعداد دستور است
ground state U کمترین نیرو
huffman tree U درختی با کمترین مقادیر
it shall not be scathed U ) کمترین اسیبی به ان نخواهدرسید
jnd U کمترین تفاوت محسوس
just noticeable difference U کمترین تفاوت محسوس
last but not least U اخرین ولی نه کمترین
least significant bit U رقم دودویی در سمت راست یک کلمه که کمترین توان کلمه را می گیرد.
least significant digit U رقم با کمترین ارزش
least squares method U روش کمترین مجذورات
method of least squares U روش کمترین مجذورات
limen U کمترین تحریک عصبی که برای ایجاداحساس لازم است
logic seeking U چاپگری که میتواند اطلاع مورد نیاز را با کمترین جابجایی نوک تامین میکند
lsb U رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است
lsc U کاراکتر با کمترین ارزش
major cycle U کمترین زمان دستیابی به وسیله ذخیره سازی مکانیکی
minimal audible sound U کمترین صوت شنودپذیر
minimal brain damage U کمترین اسیب مغزی موثر
minimal changes method U روش کمترین تغییرات
minimum price U کمترین قیمت
neap season U فصل کمترین جزر و مد
neap tide U کمترین جذر و مد
noisy mode U سیستم محاسبات اعداد اعشاری که عددی غیر از صفر به محل کمترین ارزش در حین نرمالسازی عدد اعشاری افزوده میشود
reserve factor U نسبت استحکام واقعی یک سازه به کمترین استحکام لازم برای شرایط موردنظر
the least amount U کمترین کار
the least amount U کمترین
upset price U کمترین بهای مقطوع درهراج
venturi U کانال یامجرایی برای جریان سیال که در گلوگاه کمترین سطح مقطع را داشته و سپس مجدداافزایش می یابد
virtual level U تراز انرژی سیستم هستهای داخل اتم که انرژی برانگیزش ان کمتر از کمترین انرژی جداشده از ذره هستهای بیشتر است
I dont have an earthly chance. U کمترین شانس راروی زمین ندارم
My salary is too small for me . U کمترین توجهی نکرد
Without the least regard . U بدون کمترین ملاحظه یی
not to have a prayer of achieving something U کمترین شانس هم برای بانجام رسانیدن چیزی رانداشتن
rock-bottom price U کمترین قیمت
price cut to the bone U کمترین قیمت
hurdle rate of return U کمترین نرخ بازده
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com